تطهیر دراماتیک!«اوپنهایمر» از آن دسته فیلمهایی است که تماشای آن صبر و حوصله فراوانی میطلبد؛ ساخته جدید و پر سر و صدای «کریستوفر نولان»، مخاطب را با روایتی کشدار و کسلکننده مواجه میکند که اتفاقات و سرانجامش نیز از پیش معلوم استـ چون بر اساس ماجراهای واقعی تولید شدهـ و بیش از 80 درصد آن را دیالوگ و بگو مگو تشکیل میدهد. فیلمی که در آن نه از صحنههای اکشن و خارقالعاده خبری هست و نه جلوههای ویژه و نماهای چشمنواز؛ حتی بازی با زمان و رفت و برگشتهای پیدرپی به گذشته و آینده هم در این فیلم، کارکرد دراماتیک نیافته و در حد ادا و اطوار نولانی باقی مانده است! حداقل، نگارنده این تجربه را داشت که سه بار در تماشای این فیلم شکست خورد و فقط 30 دقیقه پای آن دوام آورد و بار چهارم، با مشقت فراوان کار تماشای فیلم را به پایان رساند! اما جای سؤال است که چرا در هالیوود برای چنین فیلمی، این گونه هیاهو و تبلیغات گستردهای راه افتاد، تا جایی که «پل شرایدر» (نویسنده و کارگردان آمریکایی) «اوپنهایمر» را بهترین فیلم قرن خواند و رسانهها تعاریف غلوآمیز و کم نظیری برای آن منتشر کردند. این در حالی است که این فیلم حتی در میان ساختههای سازندهاش، یعنی کریستوفر نولان، نمیتواند بهترین فیلم لقب بگیرد، چه برسد به بهترین فیلم قرن بیستویکم! ابتدا باید یادآور شد که تولید فیلمها در هالیوود مطابق با دو هدف صورت میگیرد؛ اول، دستیابی به سود اقتصادی و دوم، اجرای یک پروژه ایدئولوژیک!فیلم «اوپنهایمر» نمونه چنین آثاری در جهت اهداف یاد شده است. این فیلم در تابستان که فصل رکود هالیوود است و معمولاً آثار سطح پایین روی پرده میروند، سود حدود یک میلیارد دلاری را به سینمای آمریکا اعطا کرد(تحت تأثیر نام کارگردان مطرح, ...ادامه مطلب