یک «مک گافین» در سینمای ایران

ساخت وبلاگ

آلفرد هیچکاک هم جشنواره فجر را تحریم کرد!

ماجرای تحریم جشنواره های هنری فجر، شباهت بسیاری به «مک گافین» در سینما دارد. منظور از مک گافین، اتفاق یا عنصری در داستان یک فیلم است که باعث خودنمایی شخصیت ها و پیشبرد داستان می شود، اما در نهایت هیچ اهمیتی نداشته و به اصطلاح، «سرِکاری» است؛ مک گافین یعنی ایجاد تعلیق و هیجان با هیچ و پوچ! عنصری که در فیلم های آلفرد هیچکاک به وفور استفاده می شد. هیچکاک در آثارش بارها از «مک گافین» استفاده کرده بود. به طور مثال در فیلم «روانی» پول های دزدیده شده توسط مارین، یک «مک گافین» هستند که هم شخصیت او را برملا می سازد و هم کشمکش و تنش را در داستان فیلم آغاز می کند اما رفته رفته اهمیت خود را از دست می دهد و به فراموشی سپرده می شود و نقشش در داستان از بین می رود.

موج تحریم جشنواره های فجر سال 98، خاصه سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، با قضیه «مک گافین» در سینما قابل مقایسه است. اتفاقی است که درون و جایگاه بسیاری از افراد را در این بزنگاه برملا کرده، عامل ایجاد اضطراب و تعلیق است و با گذشت زمان، اهمیتش را از دست می دهد و از خاطره ها محو می گردد. درست مانند 10 سال قبل در همین روزها. آن دوره هم برخی از هنرمندان سفارت نشین، ساز تحریم جشنواره را کوک کردند تا صدای تفرقه را در جامعه بلند کنند. اما فقط خودشان را رسوا کردند. چون نه به دولت و جشنواره آسیبی وارد شد و نه اینکه یادی از آن حرکت مانده است.

تاریخ باز هم در حال تکرار شدن است اما این بار فضای مجازی هم به کمک آمده است و این صداها بیشتر تکثیر می شود. این جریان را مسعود کیمیایی کلید زد. همان فیلمسازی که سال هاست فیلم هایی می سازد که چندان قابل دیدن نیستند و در همین جشنواره فجر بارها مورد تحقیر و تمسخر اهالی رسانه قرار گرفت. فیلم جدید او نیز ناتوان از دریافت تحسین و جایزه خواهد بود. پس فیلمساز باتجربه ای چون کیمیایی به این نتیجه می رسد که ناکامی هنری خود را با رفتن به حاشیه جبران کند و چه بهانه ای بهتر از جان باختگان سقوط هواپیمای اوکراینی که موجب برانگیخته شدن احساسات و اعصاب همه مردم شده است. یک کارگردان دیگر که آثار بی رمقش مخاطبی ندارد و خارج از کشور به سر می برد هم خودش را حساب کرده و گفته که به جشنواره امسال نمی آید!  از این ها خنده دارتر، ناصر تقوایی است؛ کارگردانی که از ساخت آخرین فیلم او نزدیک به 20 سال می گذرد،اعلام کرده که جشنواره فیلم فجر را تحریم کرده است! کم مانده است اعلام کنند، مرحوم عباس کیارستمی نیز از گور، حکم به تحریم داده. حالا که این طور شد ، بعید نیست رسانه های بیگانه اعلام کنند که آلفرد هیچکاکِ فقید، که ساکن آمریکا بود و 40 سال از درگذشتش گذشته، بیانیه صادر کرده و گفته که در اعتراض به سپاه پاسداران، امسال به جشنواره فیلم فجر نمی آید!

قضیه آنقدر لوث شد که پگاه آهنگرانی و سارا بهرامی که فیلم هایشان از جشنواره رد شده ، گفته اند که برای همدردی با مردم جشنواره را تحریم کرده اند. مثل دانش آموزی که رفوزه بشود و بگوید در اعتراض به مدیر مدرسه، حاضر نیست در جشن شاگردان ممتاز شرکت کند! شاید مردم عادی ندانند، اما آن هایی که هر روز سال را در پیچ و خم اخبار و رویدادهای سینمایی می گذرانند خبر دارند که این قماش،هر سال برای راه یافتن به جشنواره فجر و راه رفتن روی فرش قرمز آن، لحظه شماری می کنند. فراموش نکردیم که همین دو بازیگر، در سال های قبل، با چه شیفتگی در جشنواره حضور می یافتند و امسال هم مطمئن باشید، عزا گرفته اند که چرا آثارشان در جشنواره پذیرفته نشده است. عجیب تر اما بازیگر درجه سه ای چون سارا خوئینی هاست که سال هاست اصلا فیلمی در جشنواره فجر نداشته و ناگهان خودش را در ردیف اول سینما حساب کرده و گفته، در اعتراض به اوضاع، امسال به جشنواره فجر نمی آید. ایضا ترانه علیدوستی و خیلی های دیگر که برای دست یافتن به سیمرغ های فجر، له له می زدند و مدت هاست که حتی در حاشیه جشنواره به یک پلومرغ هم دست نیافته اند و مثل گربه ای که دستش به گوشت نمی رسد، از بو دادن آن دم می زنند. غافل از اینکه مردم با استقبال خیره کننده از بلیت های جشنواره، نشان دادند که حرف تحریم کنندگان را تخم مرغ هم حساب نمی کنند!

همان طور که مک گافین،به رغم بی ارزش بودنش باعث شناخته شدن شخصیت های یک درام می شود، تحریم جشنواره فجر هم با اینکه کم اهمیت است، فرصتی شد تا برخی هنرمندان، آن روی خود را نشان دهند و معلوم شود که دلشان با چه کسی است. معلوم شد، بازیگرها یا فیلمسازانی که اصلا فیلمی در جشنواره فجر ندارند و فریاد تحریم جشنواره را می زنند، تا چه حد صادق و روراست هستند. مشخص شد که این افراد، اگر روزگاری برای اصحاب قدرت و ثروت داخلی «بنفش» شدند و مردم را رنگ کردند، حالا هم برای محافل و رسانه های بی قدر خارجی، مردم را سیاه می کنند. شاید این اتفاقات، فرصتی شود تا مسئولان فرهنگی باز هم قدر مردم و هنرمندان دردمند را بدانند. مردمی که در سخت ترین شرایط اقتصادی و معیشتی، پای کشور ایستاده اند. اما در مقابل، سلبریتی های مرفه و بی درد و همیشه طلبکار و برخوردار از حمایت مسئولان، این گونه سعی در «نافرمانی جشنواره ای» دارند. ای کاش مسئولان فرهنگی نیز از این «مک گافین» برای خلق داستانی به سود مردم استفاده کنند.

این یادداشت در نشریه «حق» منتشر شده است.

نگاهی به پرفروش ترین فیلم های سال...
ما را در سایت نگاهی به پرفروش ترین فیلم های سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arashfahim بازدید : 187 تاريخ : پنجشنبه 24 بهمن 1398 ساعت: 23:51