روایت تکاندهنده اسناد محرمانه صدور ویروس ایدز به ایرانآنچه مستند «قویدل» را متفاوت جلوه میدهد این است که حاصل یک کار پژوهشی تلخ و رنجآور در قالبی شیرین و پرجاذبه بستهبندی و عرضه شده است. برخی دچار این تصور هستند که وقتی از توصیف «سینمایی» درباره یک فیلم مستند استفاده میکنیم به این معنی است که صرفا مدت زمانی یک ساعت و نیمه یا دو ساعته داشته باشد! اما آنچه یک فیلم مستند را شایسته عنوان سینمایی میسازد، برخورداری از روایتی داستانی و دراماتیک است. این اتفاق در مستند «قویدل» به شکل اعلی و فوقالعاده رخ داده است. طوری که مخاطب فراموش میکند آنچه میبیند یک مستند است، چون حاصل دسترنج علی فراهانی صدر کارگردان، سعید الهی تهیهکننده و احمد قویدل راوی، هم از نظر تحقیقی و هم روایی، پر و پیمان و لبریز از دقایق و لحظات شگرف است. میتوان تصریح کرد که «قویدل» از نظر جاذبه داستانی، از اغلب فیلمهای داستانی سالهای اخیر سینمای ما، داستانگوتر است. طوری که در این مستند، هم قهرمان وجود دارد و هم ضدقهرمان، هم لحظات وحشت و هراس و هم موقعیت کمدی و هم تعلیق و غافلگیری و کاتارسیس یا پالایش نهائی.قویدل سراغ یک موضوع ملتهب و ترسناک رفته است. این فیلم به ماجرای ورود خونهای آلوده به ویروس ایدز از فرانسه به ایران میپردازد. احمد قویدل راوی و شخصیت اول فیلم است که فرزند خودش در اثر خون آلوده به بیماری هموفیلی ابتلا مییابد و در مسیر بررسی این موضوع، به نماینده قربانیان خونهای آلوده برای رسیدن به حقوقشان تبدیل میشود. فیلم به فراز و نشیبهای او در این مبارزه نفسگیر و دهشتناک میپردازد. اما آنچه در این فیلم به آن اشاره نشده است، نقش یک شخصیت مرموز و مخوف به نام «لوران فابیوس» در انتقال خونهای آلود, ...ادامه مطلب
تطهیر دراماتیک!«اوپنهایمر» از آن دسته فیلمهایی است که تماشای آن صبر و حوصله فراوانی میطلبد؛ ساخته جدید و پر سر و صدای «کریستوفر نولان»، مخاطب را با روایتی کشدار و کسلکننده مواجه میکند که اتفاقات و سرانجامش نیز از پیش معلوم استـ چون بر اساس ماجراهای واقعی تولید شدهـ و بیش از 80 درصد آن را دیالوگ و بگو مگو تشکیل میدهد. فیلمی که در آن نه از صحنههای اکشن و خارقالعاده خبری هست و نه جلوههای ویژه و نماهای چشمنواز؛ حتی بازی با زمان و رفت و برگشتهای پیدرپی به گذشته و آینده هم در این فیلم، کارکرد دراماتیک نیافته و در حد ادا و اطوار نولانی باقی مانده است! حداقل، نگارنده این تجربه را داشت که سه بار در تماشای این فیلم شکست خورد و فقط 30 دقیقه پای آن دوام آورد و بار چهارم، با مشقت فراوان کار تماشای فیلم را به پایان رساند! اما جای سؤال است که چرا در هالیوود برای چنین فیلمی، این گونه هیاهو و تبلیغات گستردهای راه افتاد، تا جایی که «پل شرایدر» (نویسنده و کارگردان آمریکایی) «اوپنهایمر» را بهترین فیلم قرن خواند و رسانهها تعاریف غلوآمیز و کم نظیری برای آن منتشر کردند. این در حالی است که این فیلم حتی در میان ساختههای سازندهاش، یعنی کریستوفر نولان، نمیتواند بهترین فیلم لقب بگیرد، چه برسد به بهترین فیلم قرن بیستویکم! ابتدا باید یادآور شد که تولید فیلمها در هالیوود مطابق با دو هدف صورت میگیرد؛ اول، دستیابی به سود اقتصادی و دوم، اجرای یک پروژه ایدئولوژیک!فیلم «اوپنهایمر» نمونه چنین آثاری در جهت اهداف یاد شده است. این فیلم در تابستان که فصل رکود هالیوود است و معمولاً آثار سطح پایین روی پرده میروند، سود حدود یک میلیارد دلاری را به سینمای آمریکا اعطا کرد(تحت تأثیر نام کارگردان مطرح, ...ادامه مطلب
تراژدی وطندوستان در سایه دیکتاتور دستنشاندهپرداختن به ماجراها و قهرمانان تاریخی در صحنه تئاتر کار دشوار و پیچیدهای است، چون برخلاف دیگر قالبهای هنری، فضای محدود و ساکن تئاتر اجازه روایت موقعیتهای مختلف را نمیدهد، به همین دلیل هم معمولا برای اجرای چنین موضوعاتی در تئاتر، از قالب نمایش میدانی استفاده میشود. اما این بار یک نمایش در همان قالب معمول تئاتری و در صحنه محدود تالار وحدت، درباره یک مقطع پرآشوب و سراسر التهاب و مملو از کشمکش به تماشا درآمده است؛ «کلنل» که بزرگترین مزیت آن، همین بازسازی باورپذیر و نزدیک به واقع پیدرپی موقعیتها با تمهید تغییر دائمی دکور یا طراحی صحنه است.تئاتر-کنسرت «کلنل» یک نمایش بیوگرافیک یا پرتره و البته تاریخی است. چون از یک طرف محور اصلی روایت این نمایش حول زندگی یک شخصیت واقعی به نام محمدتقی پسیان (فرمانده ژاندارمری ایالت خراسان در اواخر قاجار) میگردد و از طرفی هم نگاهی به شرایط اجتماعی و سیاسی آن مقطع از تاریخ دارد.کلنل محمدتقی پسیان، یکی از شخصیتهای نظامی برجسته تاریخ معاصر ایران است که تا به حال کمتر درباره او صحبت شده است. متأسفانه یکی از مشکلات رایج در شناخت گذشته بین برخی از مردم این است که با وجود اینکه شخصیتهای ضدملی و منفی را میشناسند –آن هم به صورت تحریف شده و جعلی- اما درک و شناخت چندانی نسبت به انسانهای بزرگ و وطندوستی چون تقی پسیان ندارند. این را میتوان یک نوع وارونگی تاریخی دانست؛ حقیران مشهور و بزرگان مغفول و مهجور! که البته این ناشی از سلطه و نفوذ فرهنگی است. احتمالا خیلی از عوام بلافاصله نام رضا میرپنج یا همان رضاشاه را میشناسند اما حتی نام کلنل پسیان را هم نشنیدهاند! نمایش «کلنل» از این نظر مهم است که حداقل موج, ...ادامه مطلب
هیتلر پوشالیهسته اصلی فیلم «جنگ جهانی سوم» تکرار قدیمیترین آثار موسوم به فیلم فارسی است. در فیلمفارسیهای اولیه، محور اصلی داستان، تلاش یک مرد لات و بزن بهادر برای نجات زنی بدکاره و هرزه بود. محور اصلی فیلم جدید هومن سیدی هم به نوعی ارتجاع به سینمای یک قرن قبل است! اما حتی از آن فیلمها هم بیمنطقتر و بیهویتتر است.داستان ششمین فیلم هومن سیدی درباره شکیب، یک کارگر تدارکات در پروژهای سینمایی است که شانسش میزند و با بیماری بازیگر نقش هیتلر و مثبت شدن تستگریمش، جایگزین این بازیگر میشود و بهجای کارگر، به نقش اول این پروژه تبدیل میشود، اما پناه آوردن یک زن بدکاره ناشنوا به شکیب و آتشسوزی و مرگ احتمالی این زن در محل فیلمبرداری، شکیب رفتهرفته آدم دیگری میشود و...هیچ منطق و شخصیتپردازی استواری در فیلم «جنگ جهانی سوم» وجود ندارد و با فیلمی پر از حفره و فاقد انسجام در روایت روبهرو هستیم. شکیب، به عنوان شخصیت محوری فیلم، خام است و جا نیفتاده است و نمیتواند همراهی مخاطب را برانگیزد! تغییر و تحول شکیب هم بسیار سطحی و فاقد منطق دراماتیک است. او کارگر سادهای است که در پایان فیلم، تبدیل به چیزی شبیه هیتلر میشود، اما زمینهچینی و فضاسازی لازم و کافی برای این تحول طی فیلم اصلا رخ نمیدهد. گویی، شکیب فقط به فرمان کارگردان فیلم، متحول میشود!معلوم نیست که شکیب چرا و چگونه چنین ارتباط عمیقی با یک زن ناشنوای بدکاره مییابد و این زن، چرا از میان همه اطرافیان و مشتریان احتمالیاش، به این مرد وابستگی یافته و به او پناه آورده است؟ کارفرمایان این زن، چگونه جای شکیب را پیدا میکنند و موقع حمله آنها به مخفیگاه زن و آن همه سر و صدا، چرا در کمپ گروه فیلمبرداری، هیچ کس این سر و صدا را نم, ...ادامه مطلب
چیپ و ناراستسینما با همه قدرت، زیبایی و تأثیرگذاریاش؛ اما بیرحم است. اگر یک سینماگر نتواند خودش را بهروزرسانی و باورها و توانش را بازسازی کند، اگر نگاه یا روح و فکرش کژتابی داشته باشد، أثری که خلق میکند یا فیلمی که میسازد، خیلی زود دستش را رو میکند و ضعف او را به شدیدترین شکل ممکن فاش میسازد! اتفاقی که چند سالی است برای یک کارگردان جوان در حال رخ دادن است؛ کارگردانی که شروعی پرفروغ داشت و امروز گویی ذوق و هنرش به غروب رسیده است! باور کردنی نیست که سازنده فیلم «چپ، راست»، همان نویسنده فیلمنامه «طلا و مس» است حتی «فرشتهها با هم میآیند» هم باز با «چپ، راست» فاصله نجومی دارد و باز هم حتی «اکسیدان» در مقابل فیلم اخیر حامد محمدی، یک شاهکار است او سینماگری است که مثل «مورد عجیب بنجامین باتن»، مسیری معکوس را در پیش گرفته و هر أثر او ضعیفتر از قبلی و هر گام، او را چند قدم عقبتر میبرد. فاصله اولین مخلوق سینمایی حامد محمدی؛ یعنی «طلا و مس» با جدیدترین ساختهاش «چپ، راست» مثل تفاوت آسمان با زمین، نه، هزاران متر زیر زمین است «چپ، راست» به «کمدی سیاسی» ملقب شده است؛ اما بهواقع نه کمدی است و نه سیاسی، چون اساسا «فیلم» نیست که بخواهد در ژانر و گونه تقسیمبندی شود، بلکه مجموعهای از کلیپ است که به هم پیوسته و فیلم نامیده شده! حتی شروع فیلم که حادثه مهم و اصلی فیلم است - جابهجا شدن نوزادان تازهمتولد - آنقدر باسمهای و غیرمنطقی رخ میدهد که باورپذیر نیست. «چپ، راست» هیچ عنصر و نشانهای که رنگ و بوی هنر و سینما داشته باشد را ندارد؛ نه فراز و نشیب روایی و داستانی دارد، نه منطق درام، نه خود درام و نه حتی بازی و بازیگری. حامد محمدی در این فیلم به قدر مردم عادی هم توان خلق موقعیت کم, ...ادامه مطلب
حیرت از حرارت صد درجه درام! هنر هفتم، ابتدا و قبل از هر چیزی اسباب حیرت است و #سعید_ملکان، با درک دقیق و عمیق این مهم، یکی از مهمترین فیلمهای سالهای اخیر سینمای ایران را آفریده است. #روز_صفر در میانه فیلم های اغلب سرد و زیر صفر، حرارت را نزدیک به صد می رساند. فیلمی است که در رده آثار استراتژیک قرار می گیرد،چون درباره یکی از عملیات های پیچیده امنیتی سال های اخیر ایران است. عملیاتی که در زمان برگزاری نیز به عنوان یک قابلیت دراماتیک باشکوه شناخته شد. همه منتظر بودیم تا چه کسی سراغ به تصویر کشیدن این تعقیب و گریز آسمانی می رود و بیم آن می رفت که این سوژه سوخته شود. اما «روز صفر» چشم ها را روشن کرد. می شد تنها به همان روزی که عبدالمالک ریگی بازداشت شد هم پرداخت و همین موضوع نیز به تنهایی یک ماجرای کامل است. اما در این فیلم بجای تمرکز روی این بخش از موضوع، میدانی گسترده تر برملا شده و تریلری سیاسی امنیتی و البته انسانی پرداخته شده است. «روز صفر» تقریبا همه ویژگی های یک فیلم خوب را داراست. از فیلمنامه ای پر از ماجرا، حادثه، معما و تعلیق و نقاط عطف دراماتیک، تا رویارویی قهرمان و ضد قهرمان، ضرباهنگ نفس گیر، نماهای چشم نواز و تنوع و گوناگونی لوکیشن، از بلوچستان و تهران تا برلین و پاکستان و دبی و… خلاصه، همه نماها و موقعیت های فیلم، سرشار از درام هستند. در این هنگامه، اتفاقی رخ می دهد و آن، ادراک حقیقت در خلال یک روایت نظامی و سیاسی است. «روز صفر» هر چند شکل و شمایلی هالیوودی دارد، اما فیلمی حقیقت گو هم هست. تقابل ریگی به عنوان ضد قهرمان و مامور امنیتی تعقیب کننده وی که تا پایان نیز معلوم نمی شود نام واقعی اش چیست، تضاد نمایندگان دو روش و منش در ج, ...ادامه مطلب
دوپینگ با ماده التهاب قبل از شروع جشنواره فیلم فجر اخیر، جو رسانهای خاصی درباره ممیزی و برخوردهای قهرآمیز با فیلم «متری شش و نیم» ایجاد شد؛ اما هر کس فیلم را ببیند، متوجه جعلی بودن این جنجالها میشو, ...ادامه مطلب
روایت جلادان و شهیدان سال 67 سال 67 یکی از مقاطع پرحرف و حدیث در تاریخ معاصر ایران است. پایان جنگ تحمیلی هشت ساله، حمله نظامی منافقین به نیابت از صدام به ایران و عملیات مرصاد و مجازات منطقی و به حق تت, ...ادامه مطلب
وقتی ساخت سـیـمـرغ را به شیخ نشینها سفارش میدهند... نشانهای از بیهویتیسفارش ساخت تندیسهای جشنواره# فیلم# فجر به یک کشور حاشیه خلیج فارس گرچه در نگاه اول عجیب به نظر برسد؛ چرا که نماد این جشنواره#، ی, ...ادامه مطلب
کمال پسرفتِ یک کارگردان! کمال تبریزی در ادامه مسیر رو به افول خود در عرصه فیلمسازی، با «مارموز» یک قدم دیگر رو به عقب برداشته است. فعالیت این کارگردان در اواسط دهه 70 با «لیلی با من است» یک اوجگیر, ...ادامه مطلب
بیگانه با رؤیاهای کودکان هر تلاشی برای زنده نگه داشتن سینمای کودک و نوجوان، قابل تحسین است، اما به شرطی که هدف، واقعا خدمت فرهنگی به کودکان باشد. ساخت فیلم برای بچهها، به روح زلال و قلب پاک نیاز دارد. نمیتوان با انگیزههایی که این روزها بین بزرگترهای سینما غالب شده است، دل بچهها را تکان داد، حتی اگر عروسکهای ف, ...ادامه مطلب
«خندوانه» چرا به این روز افتاد؟ این روزها افزایش سرسامآور فیلمهای کمدی مبتذل و بیمحتوا در سینما نگرانکننده شده است. چون شوخیهای غیراخلاقی در آنها به حدی زیاد است که آدم گاهی از دیدنشان در کنار دیگران شرم میکند. همان مدیریتی که امروز اقتصاد کشورمان را به شرایط نامطلوب کنونی کشانده، سینما را هم به سمتی برده که ب, ...ادامه مطلب
هر چه غیرمنطقی تر، جذاب تر! هر چه غیرواقعی و بیمنطق تر، جذاب تر! این حکم، یکی از مبانی تولید درامهای عامه پسند در همه جای دنیاست و اغلب تجاری سازان عرصه نمایش، از این فرمول مطمئن برای دست یافتن به مخاطب گسترده استفاده میکنند. هر چند که جذب مخاطب، یک ارزش محسوب میشود و بدیهی است، یک أثر هنری یا محصول فرهنگی،, ...ادامه مطلب
چند داستان از کول برهای سیستان مستند «سوخت ما سوخت» به کارگردانی یاسین خوش آمدزهی یکی از معدود فیلمهای مستندی است که به مسائل اجتماعی بلوچستان میپردازد. اولین نکته مهم و مثبت درباره «سوخت ما سوخت» قرار داشتن یکی از هنرمندان مشهور و بومی بلوچستان در مقام کارگردان این مستند است. «یاسین خوش آمد زهی» بیشتر به عنوان, ...ادامه مطلب
جدایی هدف و محتوا در سریال «دلدادگان» سریال «دلدادگان» از طرح و چارچوب داستانی قابل توجهی برخوردار است اما اتفاقات غیرمنطقی و دور از واقعیت، به اضافه مهندسی غلط فیلمنامه و راهبردهایاشتباه در تنظیم محتوا، به این سریال آسیب زده است. عدم رعایت برخی اصول در بازنمایی مضامین و نوع جهتدهی نشانهها و استعارات، ذهن و ضم, ...ادامه مطلب