حیرت در میان هور و آتش

ساخت وبلاگ

«هور در آتش» فیلم حیرت انگیزی است؛ مهم و حیرت آور! حیرت بخش است، چون جهانی میان رویا و بیداری را پدیدار می‌کند؛ تجلی‌بخش دنیایی است میان واقعیت و فراواقعیت و تجربه‌ای است که تنها مردان حماسه‌ی عشق را یارای درک آن است. و فیلم مهمی است، چون به سینمای ایران عیاری تازه بخشید. این فیلم به تکامل و حرکت رو به جلوی سینمای ملی ایران و به طور خاص، سینمای دفاع مقدس کمک شایانی کرد و یکی از تابلوهای افتخارآمیز برای نمایش حقایق دوران جنگ تحمیلی است.

«هور در آتش» و چند نمونه انگشت شمار دیگر –از قبیل «مهاجر»، «دیده بان»، «سفر به چزابه»، «حماسه مجنون»، «سجاده آتش»، «چشم شیشه‌ای» و ...- نمادهای اصلی و اصیل سینمایی هستند که ایستادگی هشت ساله ملت ایران را درست به تصویر نکشیدند، نه درشت!

«عزیزالله حمیدنژاد»، کارگردانی که خود تجربه‌ی حضور در جبهه‌های نبرد میان حق و باطل را تجربه کرده بود، با فیلم «هور در آتش» نقش بسزایی در ایجاد یکی از پرشورترین و طلایی ترین دوران‌های سینمایی در ایران را داشت. دوره‌ای که متأسفانه خیلی زود تمام شد و از نیمه دهه‌ی 70 و غلبه سیاست‌های فرهنگی غرب‌گرا و تساهل طلب، عملا به انزوای سینمای دفاع مقدس و در نتیجه تضعیف کل سینمای ایران انجامید.

مهم ترین ویژگی فیلم «هور در آتش» و نمونه‌هایی شبیه به آن را باید پیوند زدن میان سینما –به عنوان یکی از فرزندان مدرنیته‌ی غربی- و فرهنگ اصیل و بومی ایران دانست؛ بی هیچ اغراق و شعارزدگی و تظاهر و تصنعی. با دیدن این نوع فیلم‌ها این حس به آدم دست می‌دهد که گویی سینما برای ما بوده و در همین سرزمین اختراع شده است. هرچند که تبلور این شیوه‌ی فیلم سازی، خود بیش از هر چیزی مدیون زیست در فضای قدسی تابنده از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بود. شاید اگر این دو زلزله‌ی بزرگ تاریخی –انقلاب اسلامی و دفاع مقدس- رخ نمی‌داد، این تجربه سینمایی نیز هرگز پدیدار نمی‌شد.

«هور در آتش» روایت یک تناقض است؛ جنگ در معنای واقعی خویش و حداقل در جهان معاصر ما ارمغانی جز مرگ و نفرت نداشته است. اما این فیلم، حکایت شکوفایی و عشق است؛ داستان پرسه زدن عاشقی در دل نیزارها برای یافتن محبوب گمشده خویش است و این همان مثنوی «نی نامه» مولاناست. انسانی که از جدایی‌ها شکایت می‌کند و همواره در پی نیستان حقیقی خودش است و بالاخره روزگار وصل خویش را باز می‌یابد. جست‌وجویی که زندگی همه‌ی عرفا را تشکیل می‌داد و ادبیات کهن و هزار ساله‌ی ما را نیز به تسخیر در آورده و در همه لحظات هشت سالِ مقدس به وقوع می‌پیوست.

سفر بابا عقیل (مهدی فقیه) به منطقه‌ی جنگی، همان سیر و سلوکی است که همیشه در عرفان ما طرح شده است. او برای یافتن فرزند خویش دل به دریا می‌زند و تن به هور می‌دهد. برای رسیدن به مقصودش از منازل و مراحلی می‌گذرد. هر چه جلوتر می‌رود، سفر دشوارتر می‌شود، بلا او را فرا می‌گیرد. تا آنجا که مجبور می‌شود، از همه چیز خودش بگذرد، حتی آن چیزهایی که به ظاهر اسباب زیبایی و لذت هستند، اما برای نیل به محبوب حقیقی باید همه چیز را فدا کرد و به آب سپرد. در آخرین مرحله است که بلا به اوج می‌رسد، سالک به محاصره دشمن در می‌آید، اما مقصودی که موجب همه این سختی‌ها بوده، ناجی عاشق می‌شود و او را در آغوش می‌گیرد.

در همین فضاست که جنگ و انفجار و تفنگ، از موجوداتی پلید و وسائلی صرفا کشنده فراتر رفته و به وسائطی برای نجات و تقرب به حق تبدیل می‌شوند. اسلحه در دست متجاوز و مهاجم، ابزاری مخوف و ضدانسانی است، اما اگر در دست کسی باشد که از حق دفاع می‌کند، نه تنها وسیله‌ی مخربی نیست که هویتی دوست‌داشتنی پیدا می‌کند. در این فیلم هم تفنگ و آتش و انفجار، هیچ هراسی ندارند، چون راه را برای وصال فراهم می‌کنند.

این است که «هور در آتش» را به فیلمی ‌اعجاب انگیز و حیرت آور تبدیل کرده؛ فیلمی که تلفیقی است از ادبیات و عرفان فارسی، جنگ تحمیلی و سینما. شاید اگر مولانا به جای قرن هفتم هجری در دوران ما زاده می‌شد، به جای سرایش «نی نامه» فیلمی شبیه به «هور در آتش» می‌ساخت!

 

شگفتی «هور در آتش» آنجاست که همه این ترکیب‌ها و تلفیق‌ها –که شاید اصلا به طور ناخودآگاه و به شکل غریزی و ذوقی اتفاق افتاده باشد- بدون هیچ تصنعی بروز یافته است. چون معمولا در این گونه تجربیات، احتمال افتادن در دره‌ی تصنع خیلی زیاد است. کار سهمگینی است، خلق یک درام واقع نمای عاشقانه و عارفانه در فضایی جنگی. شاید دلیل چنین اتفاقی، نگاه استنادی و بی‌غرض کارگردان فیلم به جنگ تحمیلی باشد.

 

معمولاً کسانی که با هدف سرودن پرت‌وپلاهای ضد جنگ و یا نمایش عملیات‌های شبه رمبویی به سراغ ساخت فیلم جنگی می‌آیند، کارشان دچار شعارزدگی و تصنع می‌شود. همه‌ی اصرار ما به اینکه در تولید فیلم درباره‌ی آن دوران هشت ساله باید حقیقت قدسی موضوع حفظ شود، به خاطر این است که فیلم از ابتلا به دروغ‌گویی و تحریف و تصنع در امان بماند. اتفاقاً مصنوعی ترین فیلم‌های ساخته شده در این حوزه، همان فیلم‌هایی بوده‌اند که خواسته یا ناخواسته به دام مخالف‌خوانی و ضدجنگ سازی افتاده‌اند. این درحالی است که تجربیات منحصر به فردی چون «هور در آتش» حاصل تسلیم شدن فیلم ساز در مقابل حقیقت مقدس دفاع هشت ساله بوده‌اند. امروز هم اگر در پی سینمایی اصیل و راستگو هستیم، چاره‌ای نداریم جز اینکه تسلیم حقایق باشیم.

 

نگاهی به پرفروش ترین فیلم های سال...
ما را در سایت نگاهی به پرفروش ترین فیلم های سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arashfahim بازدید : 142 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 5:52