صداوسیما کجای مسیر «تحول» قرار دارد؟

ساخت وبلاگ

«تحول» کلیدواژه‌ای است که طی دو سال گذشته، بارها از زبان مدیران صداوسیما شنیده شده است. تقریبا در اغلب سخنرانی‌ها یا احکام صادر شده از سوی متولیان رسانه ملی، این کلیدواژه شنیده و دیده می‌شود. تحول در صداوسیما، یک آرمان بزرگ و ضروری است، سازمانی که قلب تپنده فرهنگ و رسانه در ایران به حساب می‌آید، سال‌هاست که ضربانش به کندی گراییده است. به همین دلیل هم حیات و حرکت درست نظام فرهنگی و رسانه‌ای کشورمان، وابستگی بسیاری به فعالیت این ارگان دارد.

ماجرا از کجا آغاز شد؟
7 مهر سال 1400 بود که رهبر انقلاب طی حکمی پیمان جبلی، معاون سابق برون‌مرزی رسانه ملی را به‌عنوان رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند. جبلی در مقطعی مسئولیت صداوسیما را به عهده گرفت که حال این سازمان عریض و طویل رسانه‌ای چندان خوش نبود؛ محدودیت‌های ناشی از شیوع ویروس کرونا، فشارهای مالی تحمیلی از سوی دولت قبل، افزایش دائمی شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان، سیطره روزافزون فضای مجازی، ظهور سکوهای نمایش برخط فیلم و سریال و افزایش سریال‌های شبکه نمایش خانگی و... همه باعث شدند صداوسیما با چالش‌های گوناگونی مواجه شود که مهم‌ترین آن، کاهش کیفیت برنامه‌ها و متعاقب آن، پایین آمدن آمار مخاطبان نسبت به گذشته بود. درواقع، جبلی در شرایطی سکان این کشتی را به دست گرفت که در طوفان به سر می‌برد. با توجه به سابقه خوب پیمان جبلی در ارتقای شبکه‌های جهانی صداوسیما، چراغ امید روشن شد که وی تجربه معاونت بین‌الملل را در جایگاهی بالاتر رقم بزند. جبلی در اولین اظهارنظر پس از انتصاب هم چشم‌انداز روشنی را برای مسئولیت جدیدش ترسیم کرد و گفت: «صداوسیما به‌عنوان مصداق واقعی رسانه مردمی، رسانه کسانی خواهد بود که صدایشان به جایی نمی‌رسد.» او همچنین تأکید کرد: «تمام ظرفیت‌های ملی باید مورد استفاده قرار بگیرد و به‌ویژه نخبگان جوان در برنامه تحولی دوره جدید صداوسیما نقش محوری خواهند داشت.» به این ترتیب برای اولین‌بار رئیس جدید رسانه ملی، کلیدواژه «تحول» را درباره افق مدنظرش به کار برد. جبلی همچنین در مراسم معارفه‌اش، از شروع یک دوره جدید در صداوسیما خبر داد و آن را دوره تحولی نام نهاد که قرار بود بر پایه دو محور عدالت و هویت پیش برود. درواقع، هدف‌گذاری و محورهای اعلامی از سوی مدیریت جدید رسانه ملی، به قول خودش، «ضرورت» صداوسیما برای تحرک و تبدیلش به رسانه‌ای منعطف با شرایط جدید بود.

ورود جلیلی و یارانش
یکی از حلقه‌های مهم در دوره جدید صداوسیما، یک انتصاب پر سروصدا و بحث‌برانگیز بود. حدود دو ماه پس از ریاست جبلی بر رسانه ملی، او طی حکمی، وحید جلیلی را به‌عنوان «قائم‌مقام رئیس سازمان در امور فرهنگی و دبیر ستاد تحول رسانه ملی» منصوب کرد.
نکته مهم این بود که وحید جلیلی همواره از منتقدان جدی و صریح صداوسیما در دوره‌های مدیریتی مختلف بود. هیچ‌کس نقدهای آتشین او علیه مدیران صداوسیما به بهانه سریال «بوی باران» را فراموش نمی‌کند. انتصاب وحید جلیلی بر این مسند، فرصتی بود تا او آرمان‌هایش را در عرصه عمل تجلی ببخشد.
خیلی سریع تأثیر حضور جلیلی بر صداوسیما بروز یافت؛ بسیاری از یاران و همکاران قبلی وحید جلیلی در بخش‌های مختلف، به‌ویژه در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب و جشنواره عمار، به‌عنوان مدیر شبکه، برنامه‌ساز، مجری و... به رسانه ملی راه یافتند.

فرازها و فرودها
طی حدود دو سال از مدیریت جدید رسانه ملی بر مدار «تحول» آنچه قطعی و غیرقابل‌انکار به نظر می‌رسد این است که این رسانه هنوز فرسنگ‌ها با نقطه آرمانی مدیرانش فاصله دارد. به بیان بهتر، هنوز تحول با رویکرد ترقی و جهش متعالی در صداوسیما عملی نشده است. این مجموعه مهم رسانه‌ای، هم‌اکنون در مسیر آزمون، خطا و تجربه برای رسیدن به تحول قرار دارد. مسیر طی شده طی دو سال گذشته، فراز و نشیب‌هایی داشته است. به‌طور مثال نمی‌توان منکر شد که برنامه‌های خبری و ترکیبی صداوسیما به اقشار و گروه‌هایی که قبلا مظلوم و مغفول بودند بیشتر توجه می‌کنند. حالا حتی روستاییان، عشایر و ساکنان مناطق محروم هم می‌توانند در این‌گونه برنامه‌ها خودشان را ببینند. ضمن اینکه صداوسیما در این دوره، به انسجام گفتمانی و محتوایی بهتری دست پیدا کرده است و برخلاف گذشته، بسیار کمتر از قبل شاهد تضاد محتوایی برنامه‌ها با یکدیگر هستیم. علاوه بر این‌ها جوان‌گرایی و توجه به قالب‌هایی چون مستند، مستند رادیویی، تله‌تئاتر و... نسبت به قبل بیشتر به چشم می‌خورد.
اما در این راه، چالش‌هایی هم پیش روی رسانه ملی قرار دارد که نیازمند ترمیم است. بر همه آشکار است که اصلی‌ترین مدار تلویزیون برای همراهی با مردم، برنامه‌های نمایشی و مفرح است؛ به ویژه سریال‌ها و مجموعه‌های دراماتیک که معمولا با مخاطب عام سر و کار دارد، چون برنامه‌های سرگرم‌کننده برخلاف این لقب، جایگاهی حیاتی و راهبردی دارند و سریال‌ها، پیشانی تلویزیون محسوب می‌شوند. اتفاقا مجرای اجرای سیاست‌های یک شبکه تلویزیونی، چنین برنامه‌هایی هستند؛ اما یک مرور ساده نشان می‌دهد که اغلب سریال‌های پخش شده طی دو سال اخیر، توان تأثیرگذاری فرهنگی و جذب مخاطب انبوه را نداشته‌اند، طوری که بعضا آثار بازپخشی در شبکه‌هایی چون تماشا و آی‌فیلم، بیش از محصولات جدید، تماشایی بوده‌اند. سیما در این زمینه نیازمند خلاقیت و ابداع است؛ اما گرایش به کارهای کلیشه‌ای و امتحان پس داده، نتیجه معکوس در پی خواهد داشت. به‌طور مثال، مجموعه «پایتخت» در دو فصل اخیرش، دچار افت شدید شد و توجیهی برای تداوم فصل‌های آن وجود ندارد؛ به‌ویژه که برخی عوامل کلیدی این سریال هم امروز در تضاد گفتمانی و ایدئولوژیک با صداوسیما قرار دارند؛ بنابراین در جهت تحول، باید ظرفیت‌های جدیدتری در حوزه سریال‌سازی ایجاد شود.
همچنین در حوزه خبر هم صداوسیما باید واکنش سریع و سنجیده به اتفاقات مهم داخلی و خارجی را در اولویت قرار دهد. به‌طور مثال، در جریان عملیات طوفان الاقصی و اتفاقات غزه، صداوسیما باید در متن ماجرا قرار می‌گرفت و به‌عنوان منبع اصلی اخبار در منطقه قد علم می‌کرد.

این مطلب در روزنامه «صبح نو» منتشر شده است.

نگاهی به پرفروش ترین فیلم های سال...
ما را در سایت نگاهی به پرفروش ترین فیلم های سال دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arashfahim بازدید : 30 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1402 ساعت: 18:25