سیدمرتضی آوینی همان طوری که میزیست، فیلم میساخت و مطلب مینوشت. فیلمهای مستند و نوشتههای او، برآمده از یک سلوک فکری و زیستی هستند؛ نقشه راه زندگی برمدار ایمان، عشق و مبارزه. مسیر زندگی او به گونهای طی شد که گویی پایانی جز شهادت برایش قابل تصور نبود. روح جست وجوگر و حقیقت طلب آوینی، تا جایی پیش رفت که گویی دیگر در این دنیا بند نمیشد و راهی جز رهایی نداشت. این روزها مدعیان «مستقل بودن» فراوانند و بازار را پر کردهاند. عجیب اینکه هر که دنیاطلبتر و وابستهتر است، ادعای استقلالش بیشتر گوش فلک را کر کرده است. کرکسهایی هستند که خود را فرشته میپندارند! اما وقتی فیلمهای شهید آوینی را میبینیم یا نوشتههای او را میخوانیم، بیوابستگیاش به هیچ چیز و وارستگیاش را کاملا درک میکنیم. تنها کسی میتواند مثل آوینی شود و مثل او بمیرد که چون او از همه تعلقات –جز تعهد به حق و حقیقت- آزاد و مستقل شود. به همین دلیل هم در آراء سید مرتضی آوینی، متعهد و مستقل بودن، به یک معنا هستند. (رجوع کنید به مقاله «ادبیات آزاد یا متعهد؟» که در آن نوشت:«آزادی هنرمند در درک تکلیف اوست، نه در « نفی و طرد التزام به همه چیز » و البته این التزام باید از درون ذات بیرون بجوشد نه آنکه از بیرون سایه بر وجود هنرمند بیندازد. در اینجا عدم تعهد همان قدر بیمعناست که اجبار، یعنی همان طور که هنرمند را نمیتوان مجبور کرد، خود او نیز نمیتواند از تعهد درونی خویش بگریزد. و هر تعهدی خواهناخواه ملازم با تکلیفی است متناسب آن، و به این اعتبار، هیچ اثر هنری نمیتوان یافت که صبغه سیاسی نداشته باشد. جورج اُرول در این باره میگوید: … هیچ کتابی از تعصب سیاسی رها نیست. این عقیده که هنر باید از سیاست برکنار بماند، خودش یک گرایش سیاسی است.
و درهمین مقاله نوشت: « اگر هنرمند نسبت به تاریخ و سرنوشت انسان و هویت فرهنگی خویش متعهد باشد، دیگر در پیله حدیث نفس خفه نخواهد شد. بالهای پروانگیاش خواهد رست و پیله مقتضیات زمان و مکان را خواهد درید؛ چرا که انسان، هم میتواند محاط در مقتضیات زمان و مکان باشد و هم محیط بر آن؛ انسان هم میتواند محکوم تاریخ باشد و هم سازنده آن».
همین روح و روحیه سبب شد تا سیدمرتضی آوینی یکی از پیشگامان و الگوهای آتش به اختیار در عرصه فرهنگ، بشود. مهمترین ویژگی آوینی، روحیه و عمل جهادی وی بود. الگوی فرهنگی شهید آوینی نه در ساختمانها و اتاقهای اداری و زیر باد کولر گازی که در میدان مبارزه و مقاومت تجلی مییافت. این الگو، قالبشكن و نوگراست. مصداق بارز، مجموعه «روايت فتح» است. آويني در اين مجموعه مستند، شيوه و سبك جديدي را در مستندسازي بنا كرده كه پيش از اين سابقه نداشته است. آويني يك هنرمند مستقل بود. او نه سفارشيساز دولت است و نه گوش به زنگ رسانهها و جشنوارههای خارجي. هنرمند مستقل، به امكانات و بودجه دولتي وابسته نيست. اين گونه هنرمنداني براي رسيدن به هدف خود معطل رسيدن بودجه نمیمانند و حتي شده تنها با يك دوربين سطح پايين نيز فيلم خود را میسازند.آويني در ارتباط مستقيم و بيواسطه با مردم و جامعه به واقعيات دست میيابد. او از بالا به مردم نگاه نمیكرد، نه تنها اين گونه نبود كه كاملا برعكس برج عاجنشينان، به جاي كافه و كافي شاپ، همراه با مردم در كف خيابان روزگار میگذراند و مبارزه میكند. مستندهايي چون «هفت قصه از بلوچستان»، «خانگزيدهها»، «شش روز در تركمن صحرا» و «گمگشتگان ديار فراموشي» حاصل همين سبک کار هنری هستند. فيلمهايي كه نه براي ژست روشنفكري و كسب رضايت جشنوارههای غربي و خوشحالی محافل خاص، كه براي بازنمايي رنج محرومان و عمل به تكليف انقلابي ساخته شدند. به همين دليل هم واقعي هستند و تلخیشان آمیخته با انگیزه و امید است، نه سياهنمایی!
این آزادگی و وارستگی که با جهاد و مکاشفه و جست وجو به دست آمده بود، نه با ادعا و تظاهر، باعث تقابل شهیدآوینی با جریانهای مختلف وابسته و به ویژه دلبستگان به غرب شد. مقاله «تحلیل آسان» را میتوان رسالهای خلاصه اما جامع در نقد دیدگاههای شبه روشنفکرهای لیبرال و غربگرا دانست. مقالهای که به تعبیر خود سیدمرتضی آوینی، درباره میرزاملکم خانها و مستشرالدولهها و سایراشراف زادگان فرنگ زده زمانه ما دانست.
سیدمرتضی آوینی پس از تجربه رسیدن به رهایی و آزادگی، راه نجات سینما را نیز در رسیدن به «هویت» میدانست. همچنان كه نوشته بود: «سينماي ايران گرفتار بحران هويت است و اين بحران به اين دليل ايجاد شده كه سينما از مردم و غايات فرهنگي آنان دور است.»
سخن شهید آويني درباره «هويت» کاملا صريح و روشن است؛ آن: «سينماي مبارزه بايد منظر غايي و مقصود نهايي دست اندركاران محترم امور سينمايي كشور باشد. اگر امت مسلمان ايران هويت حقيقي خويش را در مبارزه يافته است، سينماي ايران نيز بايد هويت مستقل خويش را در سينماي مبارزه پيدا كند.»
در حالي كه هم در گذشته و هم در زمان حال، منبع و الگوي سينماي ما، غرب بود، آويني ميگفت: «بر ما تقليد از غربيها روا نيست، چرا كه تاريخ ما در امتداد تاريخ غرب نيست. ما عصر تازه اي را در جهان آغاز كرده ايم و در اين باب، اگرچه سينما يكي از مواليد تمدن غربي است، لكن در نزد ما و در اين سير تاريخي كه با انقلاب اسلامي آغاز شده، صورت ديگري متناسب با اعتقادات ما خواهد پذيرفت. سينما در غرب چيزي است و در اين مرز و بوم چيزي ديگر... و سينماي ما نميتواند كه در امتداد تاريخي سينماي غرب باشد، اگرچه زبان سينما يا بيان مفاهيم به زبان سينما قواعد ثابتي دارد، فراتر از شرق و غرب.»
و اینکه: «ما چاره اي نداريم جز آن كه سينما را يك بار ديگر در ادب و فرهنگ اسلام معنا كنيم. ما بايد قابليت هاي كشف ناشده سينما را در جواب به فرهنگ و تاريخ خويش پيدا كنيم... و چه كسي مي تواند ادعا كند كه سينما ديگر قابليت هايي ناشناخته ندارد؟»
این یادداشت قبلا در روزنامه کیهان منتشر شده بود.
مطالب بیشتر از من را در تلگرام دنبال کنید: https://t.me/arashfahim1396
نگاهی به پرفروش ترین فیلم های سال...
ما را در سایت نگاهی به پرفروش ترین فیلم های سال دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : arashfahim بازدید : 195 تاريخ : پنجشنبه 18 ارديبهشت 1399 ساعت: 5:28